وقتی می گوییم رفتار سازمانی، باید تعریف خودمان را از واژهی سازمان مشخص کنیم و بگوییم سازمان چیست.
سازمان را میتوان مجموعهای از افراد در نظر گرفت که در کنار هم و با هماهنگی هم کار میکنند تا به هدفهای فردی و جمعی خود برسند . نیگل نیکولسون استاد مدرسه کسب و کار لندن در کتاب مقدمهی دائرهالمعارف رفتار سازمانی آورده است؛ رفتار سازمانی، بررسی رفتار انسانها در محیط سازمانی و بررسی رفتار سازمانها در محیط اقتصادی و اجتماعی است.با این تعریف، قسمت عمدهی آنچه ما امروز، به عنوان ارزشمندترین دستاوردهای زندگی بشر میشناسیم و همینطور قسمت عمدهی آنچه امروز موجب نفرت و شرمساری نسل بشر است، به نوعی با رفتار سازمانی ما مرتبط بوده است:
از ساخته شدن دیوار چین، تا جنایات هیتلر؛ از تولید اتوموبیل تا همه جنگهای بزرگ بشر؛ از مذاهب تا سیستمهای ارتباطی در جامعه. حتی در سطح فردی هم، ریشهی بخش عمدهای از موفقیتها و شکستهای ما را میتوان در ساختارها و رابطههای سازمانی جستجو کرد.
رفتار سازمانی در این نقطه متولد میشود. تلاش انسانها برای ایجاد همگرایی و همسویی بین انسانها و ساختارهای انسانی. بین فرد و سازمان. طوری که با کمترین هزینه و اصطکاک، خواستههای همه تامین شود.
آموزش رفتار سازمانی از چه زمانی جدی شده است؟
میتوان گفت کسی که رفتار سازمانی و آموزش آن را پایهگذاری کرد، چستر بارنارد است.
او در نیمهی اول قرن بیستم، در نوشتهها و سمینارهای خود به این نکته پرداخت که: «رفتار انسانها در محیط سازمان، با رفتار آنها خارج از محیط سازمان متفاوت است».
از سوی دیگر بارنارد تأکید داشت که هر یک از ما انسانها همزمان عضو چند سازمان مختلف هستیم و هر یک از آنها، در شکلگیری نگرش و قضاوتها و رفتارهای ما سهم دارند.
چستر بارنارد همچنین در میان نظریهپردازان مدیریت، از جمله نخستین کسانی بود که تأکید میکرد همهی انگیزههای انسانی را نمیتوان در عوامل اقتصادی خلاصه کرد.
بارنارد انگیزش های متنوعی از جمله موارد زیر را مطرح کرد و مورد توجه قرار داد:
- شرایط محیط کار
- کسب قدرت
- احساس تعلق (تعلق سازمانی)
- رهبری دیگران
- مشارکت در تصمیمگیریها
- تجربهآموزی
- غرور ناشی از آموزش به تازهواردان
بر این اساس، میتوان گفت او نخستین کسی است که معتقد است رفتار سازمانی (به معنای رفتار در سازمان) با رفتار به معنای عام آن متفاوت است و باید به شکل مستقل برای مطالعه و درک آن، وقت گذاشته شود.
رفتار سازمانی در چه سطوحی قابل بررسی است؟ (ابعاد رفتار سازمانی)
تقریباً تمام صاحبنظران رفتار سازمانی، چارچوب مشابهی را برای آموزش رفتار سازمانی در نظر گرفتهاند: آنها رفتار سازمانی را در سه سطحِ فردی، گروهی و سازمانی بررسی میکنند:
انسان به عنوان یک فرد در سازمان
در این سطح که به عنوان سطح فردی (Individual Level) شناخته میشود، به آنچه در درون فرد میگذرد میپردازند.
مباحثی مانند یادگیری، ادراک، خلاقیت، انگیزش، شخصیت، تعارض، الگوهای رفع تعارض و موضوعاتی از این دست مورد توجه قرار میگیرند.
گروهها به عنوان مجموعهای از انسانها
در این سطح که آن را به عنوان سطح گروهی (Group Level) میشناسند، به حضور فرد در جمع و آنچه در یک گروه انسانی میگذرد توجه میشود.
مباحثی مانند کاریزما، قدرت، رفتار گروهی، شبکه و شبکهسازی، کار تیمی، تقسیم نقشها، مراحل مختلف در چرخه عمر گروه (از شکلگیری تا انحلال) و هنجارهای گروهی از جمله موضوعات پایه در این لایه محسوب میشوند.
سازمان به عنوان یک هویت مستقل
در بالاترین سطح که به آن سطح سازمانی (Organizational Level) گفته میشود، سازمان را به عنوان موجودی مستقل با ویژگیها و قابلیتها و محدودیتهای خاص خودش در نظر میگیرند.
منبع: تارنمای متمم
نظر خود را بنویسید