هوش فرهنگی به معنای توانایی تشخیص و سازگاری با تفاوتهای فرهنگی است و میتواند اعتمادبهنفس لازم را برای فعالیت موفقیتآمیز در طیف گستردهای از موقعیتها به ارمغان آورد. در نظر داشته باشید در سازمان ها و شرکت های مختلف، افراد از اقوام گوناگون با رده سنی متفاوت در جوامع فرهنگی متنوع با شما همکار هستند.
اختلافات فرهنگی فقط به تفاوتهای ملیتی، قومیتی یا باورها محدود نمیشوند. اغلب ما در سازمانهای چندنسلی (Multigenerational organizations) و در کنار همکاران جوانتر یا مسنتری کار میکنیم که ارجاعات، فرضیات و نگرشهای فرهنگی بسیار متفاوتی نسبت به ما دارند. مشکلات ناشی از برخورد فرهنگهای مختلف حتی ممکن است میان بخشها یا گروههای مختلف یک سازمان رخ دهند.
این به این معنی است که ما باید تواناییمان را برای درک و کار کردن در طیف گستردهای از فرهنگهای مختلف بهبود دهیم. در این قسمت است که بحث هوش فرهنگی (Cultural Intelligence)، یا همان بهرهی هوش فرهنگی (Cultural Quotient :CQ) به میان میآید.
پروفسور کریستوفر اِرلی (Christopher Earley) و پروفسور سون آنگ (Soon Ang) مفهوم هوش فرهنگی را در سال ۲۰۰۳ و در کتابی به همین نام معرفی کردند. هوش فرهنگی با نام بهرهی هوش فرهنگی نیز شناخته میشود، که این اصطلاح را نیز از عبارت هوشبهر یا ضریب هوشی (Intelligence Quotient: IQ) گرفتهاند. ارلی و آنگ این هوش را توانایی سازگاری با زمینهی فرهنگی جدید میدانند.
در نظر داشته باشید؛ افرادی که هوش فرهنگی بالایی دارند، دربارهی تمام فرهنگها اطلاعات کاملی ندارند. اما برای اینکه با اعتمادبهنفس بالا به محیطهای جدید بروند و بر اساس مشاهدات و شواهد، برداشتهای آگاهانهای را داشتهباشند، با مهارت و توانمندند. این افراد در درک رفتارهای ناآشنا یا مبهم تبحر دارند. آنها میتوانند نفوذهای فرهنگی (cultural influences) مشترکی را که میان گروههای خاصی وجود دارد، تشخیص دهند.
این توانایی به آنها اجازه میدهد که تأثیر فرهنگی بهخصوصی را شناسایی کنند. با این حال، آنها میدانند که این نفوذهای فرهنگی پیچیده و به یکدیگر متصل هستند. همچنین از این مسئله آگاه هستند که هرچند فرهنگ به طور چشمگیری بر رفتار افراد تأثیر میگذارد، ولی عواملی مانند نقشهای شغلی و شخصیت افراد نیز میتوانند تأثیرات قدرتمندی داشتهباشند. برای مثال، فرض کنید که با کارگزار بورس ایتالیایی جلسه دارید یا در جلسه فروش محصول خود با مدیرعامل شرکت مقابل جلسه دارید.
کدامیک از عوامل ایتالیایی بودن، کارگزار بورس بودن یا کارگزار بورس ایتالیایی بودن رفتار این فرد را تبیین میکند؟ یا عامل درونگرایی یا جزو نسل هزاره بودن است که دلیل رفتارشان را آشکار میکند؟ به احتمال زیاد پاسخ در ترکیبی از تمام این عوامل است. بنابراین سعی کنید که فقط بر اساس یکی از این جوانب، فرضیهسازی یا تعمیمدهی نکنید.
۳ عنصر تشکیلدهندهی هوش فرهنگی؛
یکی از مقالات تأثیرگذار سایت هاروارد بیزینس ریویو (Harvard Business Review article) سه عنصر کلیدی را به نامهای سر (عنصر شناختی)، بدن (عنصر فیزیکی) و قلب (عنصر روانی و انگیزشی) برای هوش فرهنگی معرفی میکند که به شرح زیر هستند:
۱. سر
این عنصر معرف دانش و درک لازم برای داشتن هوش فرهنگی بالا است. بخشی از آن از طریق مشاهده و تحقیق، و بخش دیگر از طریق اتخاذ استراتژیهایی برای جمعآوری اطلاعات جدید و توانایی استفاده از این استراتژیها برای شناسایی مفاهیم مشترک درونفرهنگی به دست میآید. این امر به شما کمک میکند که نحوهی تصمیم گیری و برقراری ارتباطتان را با فرهنگ جدید سازگار کنید.
۲. بدن
عنصر بدن به ترجمهی اطلاعات فرهنگی به رفتار قابل مشاهده اشاره میکند. این رفتار به طور معمول واضحترین شیوه برای نشان دادن هوشبهر بالا به دیگران است. و افراد از طریق ژستها، زبان بدن و نحوهی عملکردتان در انجام وظایفی که فرهنگ در آنها نقش برجستهای دارد، آن را آشکار میکنند.
۳. قلب
برای داشتن هوش فرهنگی بالا، باید به خودتان مطمئن باشید، از ارتکاب اشتباهات غیرعمدی نهراسید و برای رشد مستمر از راه امتحان کردن موقعیتهای فرهنگی جدید، به حد کافی اعتمادبهنفس داشتهباشید. افرادی که بهرهی هوش فرهنگی بالایی دارند، برای نظارت بر رفتارشان و تعدیل آن از هر سه عنصر استفاده میکنند. آنها میتوانند بدون قضاوت سریع یا افتادن در دام کلیشهها، وقایعی را که در بستر فرهنگی رخ میدهند، تفسیر کنند و رفتارشان را با محیط تطابق دهند.
مزایای هوش فرهنگی؛
دلایل زیادی وجود دارد که نشان میدهند بهبود هوش فرهنگی برای افراد سودمند است. مورد اول این است که بهرهی هوش فرهنگی بالا به شما کمک میکند که با افراد متفاوت به شکل مؤثری کار کنید. هنگام کار در خارج از کشور یا هدایت تیمی متنوع از نظر فرهنگی از راه دور، میتواند شما را از انجام خطاهای فرهنگی خجالتآور و ناراحتکنندهای که شاید به قرارداد یا پروژه نیز لطمه بزنند، در امان نگاه دارد.
شما با داشتن هوش فرهنگی بالا میتوانید در رابطه با فرهنگ سازمان موردنظرتان نیز بینشهایی را کسب کنید. هرچه ارزشها و انتظارات سازمانی را بهتر درک کنید، بهتر میتوانید مطابق با قوانین فرهنگی آن عمل کنید. تحقیقات ثابت کرده متخصصانی که هوش فرهنگی بالایی دارند، در انجام مأموریتهای بینالمللی عملکرد موفقتری دارند. به این علت که راحتتر میتوانند با کار و زندگی در شرایط فرهنگی جدید سازگار شوند.
ولی فارغ از جایی که در آن قرار دارید، هنگام نیاز به برقراری روابط دوستانهی جدید، سازگاری با روش کار بخش دیگری از سازمان یا همکاری با گروه چندکارکردی، داشتن بهرهی هوش فرهنگی بالا ارزشمند است. هوش فرهنگی برخی از مهارتهای قابلانتقال مانند دروننگری، روشنفکری و توانایی پیش بینی مشکلات را باهم ترکیب میکند.
بهعلاوه، اگر از ابزارهایی مانند مدل رهبری مبتنی بر جغرافیای ویبِک (Wibbeke's Geoleadership Model) استفاده کنید، هوش فرهنگی میتواند در سبک رهبری شما اصلیترین عنصر باشد. تحقیقات نشان میدهند سازمانهایی که موانع فرهنگی را رفع میکنند و پذیرش متقابل را ترویج میدهند، نسبت به سایر سازمانها عملکرد بهتری دارند.
به طور خلاصه می توان چنین برداشتی را داشت؛
هوش فرهنگی به عنوان توانایی تشخیص و سازگاری با تفاوتهای فرهنگی تعریف میشود. این توانایی افراد را قادر میسازد تا در محیطهای فرهنگی متنوع با اعتماد به نفس و موفقیت به عملکرد برتری دست یابند. اختلافات فرهنگی نه تنها به تفاوتهای ملیتی و قومیتی محدود نمیشوند بلکه شامل اختلافات نسلی نیز میشوند.
هوش فرهنگی، مطرح شده توسط پروفسوران اِرلی و آنگ، به عنوان توانایی سازگاری با زمینههای فرهنگی جدید تعریف میشود. این توانایی شامل سه عنصر اصلی است: سر (شناختی)، بدن (فیزیکی)، و قلب (روانی و انگیزشی). هوش فرهنگی به افراد کمک میکند تا با محیطهای جدید درک موثری داشته باشند و از تفاوتهای فرهنگی بهرهمند شوند.
افراد با هوش فرهنگی بالا قادرند تأثیرات فرهنگی خاصی را شناسایی کنند و در تفسیر رفتارهای ناآشنا مهارت داشته باشند. همچنین، این توانایی به آنها اجازه میدهد تا با موقعیتهای فرهنگی چالشی که ممکن است در سازمانها به وجود آید، مواجه شوند.
مزایای هوش فرهنگی شامل افزایش کارآیی در همکاری با افراد متنوع، درک بهتر از ارزشها و انتظارات سازمانی، و امکان انجام مأموریتهای بینالمللی با عملکرد موفقتر میباشد. همچنین، در رابطه با مدل رهبری مبتنی بر جغرافیای ویبِک، هوش فرهنگی میتواند در سبک رهبری افراد تأثیرگذار باشد.
نظر خود را بنویسید