مدیریت محصول شامل نظارت بر استراتژی محصول و توسعه آن به منظور حفظ تعادل میان سه عنصر اصلی میباشد:
1. تجربه کاربر:
مدیر محصول مسئولیت برقراری تعادل در تجربه کاربری محصول را بر عهده دارد. این شامل پیشرفت و بهبود مستمر در تجربه کاربری و توجه به نیازها و انتظارات مشتریان است.
2. اهداف تجاری:
مدیر محصول باید به دنبال تعادل در راهبردها و اهداف تجاری باشد. این شامل افزایش درآمد، بهبود بازاریابی، و دستیابی به اهداف مالی و تجاری مشخص میشود.
3. امکانسنجی فنی:
مدیر محصول موظف است تعادل را در امکانسنجی فنی حفظ کند. این شامل ارتقاء و بهروزرسانی فناوریها، اجرای بهینه فرآیندهای توسعه محصول، و ایجاد پایداری فنی در محصولات میشود.
در یک سازمان، مدیر محصول وظیفه دارد این تعادل را حفظ کند. در حالی که تیمها به "چگونگی" تولید و ارتقاء محصول متمرکز هستند، مدیر محصول بر روی "چرایی" تمرکز دارد و در هر مرحله از فرآیند توسعه محصول حضور داشته تا اطمینان حاصل کند که محصولات بهترین ارزش را برای مشتریان ارائه میدهند.
تمرکز مدیر محصول با توجه به نیازهای تیمهای مختلف تغییر میکند. برای مثال، اگر تیم توسعه به کمک در بهینهسازی لیست بکلاگ نیاز داشته باشد، مدیر محصول به آنها کمک میکند. در صورتی که موارد فنی به درستی اجرا شوند، مدیران محصول ممکن است تمرکز خود را به سمت دیگری مثل تیم بازاریابی منتقل کنند و در خصوص استراتژی بازاریابی و پیامرسانی بحث کنند.
چه چیزهایی مدیریت محصول شامل نمیشود؟
در مدیریت محصول، مدیران محصول به دنبال متعادلسازی تجربه کاربری، اهداف تجاری و امکانات فنی برای حل مشکلات مشتریان و ایجاد محصولات موفق هستند. اما برخی فعالیتها در این دایره مدیریت نقش ندارند:
1. مدیر پروژه:
- هماهنگی و بهینهسازی منابع برای اطمینان از اجرای بهتر چشمانداز محصول. - نقش اصلی آن در مدیریت پروژه و برنامهریزی است.
2. اسکراممستر:
- رهبری تیم چابک و رفع موانع برای دستیابی به موفقیت. - فعالیت اصلی در محیطهای چابک و متناسب با اصول اسکرام است.
در تفاوتها بین این نقشها، فعالیتهای زیر در دایره مدیریت محصول نقش ندارند:
- مدیر محصول: - متعادلسازی تجربه کاربری، کسبوکار و تکنولوژی برای حل مشکلات مشتری.
3. چه کسانی در فرایند مدیریت محصول نقش دارند؟
مدیر محصول با همکاری تیمها و ذینفعان، با افراد زیر همکاری میکند تا نیازهای محصول را متعادل کند: - مشتریان و کاربران برای درک فرصتها و مشکلات مشخص؛ - رهبران تجاری و سهامداران داخلی برای درک نیازهای تجاری؛ - طراحان UX برای تنظیم جریان کاربر و رفع مشکلات کاربری؛ - مهندسین و تیمهای محصول برای توسعه محصولات؛ - بخش پشتیبانی از مشتری و تیمهای موفقیت برای درک مشکلات مشتریان.
فرایند مدیریت محصول:
1. تشخیص مشکل:
- شروع فرآیند با درک و شناخت مشکلاتی که مدیر محصول سعی در حل آنها دارد. - تمرکز بر تصویر واضحی از سفر مشتری در طول مسیر محصول.
2. تحقیقات بازاریابی:
- اجرای تحقیقات بازاریابی برای شناخت نیازها و انتظارات مشتریان. - مستقیم صحبت با مشتریان برای جلب درک دقیق از نیازها بدون افترا و فرضیات.
3. توسعه فرضیه حل مشکل:
- ارائه فرضیههایی در مورد چگونگی حل مشکلات شناخته شده. - اجرای اعتبارسنجی فرضیهها به وسیلهی تستهای AB و مدلسازی آزمایشی.
4. پیادهسازی استراتژی محصول:
- توسعه استراتژی محصول با تهیه نقشه راه جهت هماهنگی تیم و تعیین وظایف. - هدایت تیم به سمت ایجاد حداقل محصول قابل ارائه یا حداقل محصول دوستداشتنی.
5. آزمایش و تکرار:
- انجام آزمایشهای مکرر بر روی محصول با استفاده از تستهای کاربری و دادهها. - ارزیابی واکنش کاربران به محصول یا ویژگیهای جدید.
6. چرخه عمر محصول:
- معرفی (Introduction):کمک به توسعه و راهاندازی محصول. - رشد (Growth): همکاری با تیمها برای افزایش فروش و آزمایشهای محصول. - تکامل (Maturity): تمرکز بر حفظ مشتریان و بهبود کارآمدی محصول. - افول (Decline): تصمیمگیری در خصوص نگهداشتن، حذف یا روانه کردن نسخه جدید از محصول.
گامهای خلق استراتژی محصول:
1. تحقیق در مورد مشتری، بازار و رقابت: - تجزیه و تحلیل دقیق نیازها و انتظارات مشتریان. - بررسی بازار و شناخت موقعیت رقبا.
2. تهیه بیانیه موضعگیری: - شناسایی شخصیت مشتریان با توجه به اهداف، دغدغهها و مشکلات آنها. - تعریف چشمانداز محصول و توضیح نحوه حل مشکلات مشتریان. - تبیین دلایل تفاوت و برتری محصول نسبت به رقبا.
3. مشخص کردن اهداف: - تعیین اهداف کلان که نشان دهند محصول چگونه به مفاد بیانیه موضعگیری دست یافته است.
4. تعیین شاخصهای کلیدی عملکرد (KPIs): - تعیین شاخصهای کلیدی که برای سنجش پیشرفت به سوی اهداف استفاده خواهند شد.
پس از ساختن استراتژی محصول، مراحل توسعه مفصلتر به منظور تعیین نقشهراه برای تیمها ادامه خواهد یافت.
مهارتهای کلیدی برای مدیریت محصول:
1. درک ژرف از مشتریان، اهداف تجاری و فناوری: - درک مفاهیم و نیازهای مشتریان بهطور ژرف. - آگاهی از اهداف تجاری سازمان و مهارت در استفاده از فناوری.
2. مهارتهای ارتباطی عالی: - توانایی موثری در ارتباط با اعضای تیم و دیگر اراکان سازمان. - قدرت قصهپردازی برای جلب حمایت و فهم بهتر توسط تیم.
3. تفکر منطقی و استراتژیک: - توانایی در درک و تحلیل دادهها بهمنظور اتخاذ تصمیمات مناسب. - تفکر استراتژیک و قابلیت برنامهریزی بهطور دقیق.
4. انعطافپذیری: - انعطافپذیری در مواجه با تغییرات و توانایی سازگاری با محیط تغییرپذیر. - پذیرش اشتباهات و توانایی اصلاح در مسیر محصول.
5. قدرت و نفوذ: - رهبری تیم با داشتن چشمانداز محصول و توانایی جلب حمایت اعضای تیم. - مهارتهای مدیریتی برای هدایت تیم به سمت اهداف مشخص.
6. تفکر انتقادی: - توانایی انجام تحلیلهای انتقادی و ارزیابی مستندات و اطلاعات. - درک عمیق از ریشههای مسائل و پیدا کردن راهحلهای بهینه.
جمع بندی:
مدیریت محصول وظیفه نظارت بر استراتژی و توسعه محصول با هدف حفظ تعادل بین سه عنصر اصلی، یعنی تجربه کاربر، اهداف تجاری و امکانسنجی فنی را دارد. مدیر محصول در طول فرآیند توسعه محصول با همکاری تیمها و ذینفعان، مسئولیت متعادلسازی نیازها و حل مشکلات مشتریان را بر عهده دارد. این نقش به منظور ایجاد محصولات موفق با بهرهگیری از دانش در حوزه مشتریان، اهداف تجاری و فناوری اقدام میکند. مدیر محصول با انجام تحلیلهای انتقادی و استراتژیک، ارتباطات عالی، انعطافپذیری و قدرت رهبری تیم، به موفقیت فرآیند مدیریت محصول و توسعه استراتژیهای محصولی دست مییابد.
نظر خود را بنویسید