طبق مطالعات انجام شده، یک فرد عادی حدود ۹۰ هزار ساعت از عمر خود را صرف شغلش میکند. به همین دلیل، نباید فقط تحت تأثیر عواملی مانند میزان دستمزد و موقعیتهای نزدیکتر دست به انتخاب شغل بزنید، بلکه انتخاب شغل باید حساب شده باشد و پشت این تصمیم قدمهای درستی طی شده باشند. بنابراین، هدفگذاری شغلی و دستیابی به این اهداف مشخص شده نقش مهمی در زندگی حرفهای ما دارد.
هدف شغلی چیست؟
قبل از پرداخت به انتخاب و تحقق اهداف در شغل بپردازیم خوب است بدانیم هدف شغلی در اصل همان کاری است که 5 تا 10 سال آینده قرار است به آن مشغول شویم.
در هنگام هدفگذاری شغلی، شما تصمیم میگیرید که چه مسیری را طی خواهید کرد و برای رسیدن به مقصد به برداشتن چه گامهایی نیاز خواهید داشت. علاوه بر گامهایی که باید بردارید، باید ایستگاههای پیش از رسیدن به مقصد اصلی را هم مشخص کنید.
هدفگذاری شغلی بلند مدت و کوتاه مدت
اهداف شغلی کوتاه مدت همان نقاط عطفی هستند که شما باید پیش از رسیدن به هدف نهایی یا همان هدف (اهداف) بلند مدت خود، به آنها برسید. برای مثال، اگر هدف بلند مدت شما این است که به مدیر یک شرکت تبدیل شوید، اهداف کوتاه مدت میتوانند مانند زیر باشند:
-
قبولی با نمرات خوب و ورود به یک کالج برتر با توجه به حوزهی کاری مورد نظر
-
ورود به مدارس کسبوکار
-
گذراندن دورههای کارآموزی در یک شرکت شناختهشده یا حضور داوطلبانه در استارتآپها
البته مواردی که ذکر شدند فقط مثالهایی برای درک بهتر بودند. شما برای هدفگذاری باید از شیوهی هدفگذاری SMART استفاده کنید تا با جزئیات بیشتری مانند توضیح هدف، زمانبندی آن، امکان اندازهگیری میزان پیشرفت و … بهتر آشنا شوید.
آمادگیهای پیش از هدفگذاری شغلی
تعیین اهداف برپایهی تکنیک هدفگذاری SMART و تلاش برای دستیابی به آنها یکی از راههای مناسب برای پیشرفت است. اما پیش از این که به اجرای آن اقدام کنید، باید ابتدا خودتان را خوب بشناسید. برای مثال، باید بتوانید به پرسشهای زیر پاسخ دهید:
-
چه چیزی برای من مناسب خواهد بود؟
-
علائق من چیست؟
-
بهترین مهارتهای من چه هستند؟
-
دوست دارم چه کاری انجام دهم؟
-
چه کارهایی را خوب انجام میدهم؟
-
ارزشهای من چه چیزهایی هستند؟
برای پاسخ به این پرسشها، کارهای زیر را انجام دهید:
از یک مشاور کمک بگیرید
میتوانید در مدرسه، دانشگاه و یا در خارج از محیط آکادمیک با یک مشاور ملاقات کنید. اما پیش از انتخاب مشاور مناسب بهتر است دربارهی شهرت و توانایی او کمی تحقیق کنید.
موفقیتهای شغلی و حرفهای خود را مرور کنید
این موفقیتها میتوانند شامل سابقهی تحصیلی، پیشینهی کاری، فعالیتهایی که در آنها دخیل بودهاید و … باشند. اثر وظایف مرتبط با کار روی خود، واکنشتان در شرایط پیچیده، ویژگیهای شخصیتی خود و عوامل اینچنینی را بررسی کنید. با این کارها به درک بهتری از جنبههای مختلف شخصیت خود میرسید. برای مثال، بررسی مولفههای زیر میتوانند به شما کمک کنند:
-
کار کردن پشت میز کوچک، در محیط آزاد یا در دفتر کار (بسته به شخصیت شما)
-
کار کردن برای دیگران یا مدیر و رئیس خود بودن (بسته به مهارتها و تواناییهای شما)
-
اشتغال در موقعیتی که مستقیما به مردم کمک میکند یا باعث پیشرفت سایر کسبوکارها میشود (بسته به نوع وظایفی که از آنها لذت میبرید و در آنها مهارت دارید)
همچنین، موارد زیر را در نظر بگیرید؛
-
چه نوع وظایفی بهترین تواناییهای شما را به نمایش میگذارند؟
-
در انجام چه وظایفی بهترین عملکرد را دارید؟
-
چه بخشهایی از وظایف مشخص به خروجیهای نامناسب منجر میشوند؟ و شما برای برطرف کردن آن چه کارهایی میتوانید انجام دهید؟
-
در انجام چه کارهایی عملکرد بدی دارید که میتوانید با یادگیری مهارتهای جدید آنها را بهبود ببخشید؟
تستهای آنلاین و پرسشنامههای میتوانند در شناخت ویژگیهای شخصیتی به شما کمک کنند تا متناسب با آنها حرفهی مناسب خود را انتخاب کنید یا با شغل فعلی خود سازگاری بیشتری پیدا کنید.
تمامی این مواردی که ذکر شد میتوانند در شناسایی حوزههایی که موفقیت را در زندگی حرفهای شما رقم میزنند به شما کمک کنند. سپس، با توجه به آنچه درک کردهاید، میتوانید مشاغلی را که بهترین تناسب را با شما دارند شناسایی کنید. فهرستی از ۱۰ تا ۲۰ موقعیتی را که میتوانید داشته باشید تهیه کنید و سپس با توجه به ترجیحات شخصی خود تعدادی را حذف کنید.
اما فرایند مورد نظر ما هنوز به پایان نرسیده. پس از این که به حداقل ۳ گزینه برتر رسیدید، عمیقتر در آنها کنکاش کنید و موارد زیر را در نظر بگیرید:
-
شناسایی صلاحیتها، مهارتها، برنامهها، ویژگیهای شخصیتی، تحصیلات و مدارک مورد نیاز برای ادامهی حضور در این حوزهها.
-
جستجوی عمیقتر دربارهی شرح کار هر یک از این موقعیتها و عمق فعالیتهایشان، رشد فعلی آنها و موفقیت آنها در بازار شغلی حال حاضر.
-
از افراد موفقی که در این حوزه فعالیت میکنند کمک بخواهید و با آنها مصاحبه کنید. ممکن است بتوانید این افراد را در خانواده و اطرافیان یا در میان همکلاسیهای دوران تحصیل خود پیدا کنید، یا شاید نیاز باشد در نشستهای شبکهسازی با متخصصان این حوزهها شرکت کنید.
در حین این تحقیقات یادداشتبرداری کنید و گزینههای نهایی خود را ارزیابی کنید. اگر هنوز هم مردد هستید، به حضور داوطلبانه در یک استارتاپ مرتبط فکر کنید تا از نزدیک سازگاری خود با شغل مورد نظر را بررسی کنید.
چگونه هدف شغلی مشخص کنیم؟
در نهایت، زمان آن است که هدفگذاری شغلی را کلید بزنید. همانطور که اشاره شد، شما باید اهداف کوتاه مدت و بلند مدت داشته باشید. سعی کنید برای هر یک از آنها از تکنیک هدفگذاری SMART استفاده کنید. در ادامه مثالی از هدفگذاری SMART برای اهداف شغلی را مشاهده خواهید کرد:
«من تا پایان ترم آخر تحصیلم (زمانمند) در برنامهی کارآموزی (مشخص و قابل دسترسی) سه شرکت IT (قابل اندازهگیری) شرکت میکنم تا تجربه کسب کنم و فرصتم را برای حضور در این حوزه بیشتر کنم (واقعگرایانه و مرتبط)».
چگونه به اهداف شغلی مورد نظر برسیم؟
پس از هدفگذاری، باید مطمئن شوید که این اهداف فقط روی کاغذ باقی نمیمانند و تلاش برای دستیابی به هر یک از این اهداف را شروع کنید. برای این کار میتوانید از راههای زیر کمک بگیرید:
-
هرگز از انتقادها دلخور نشوید. اگر اینطور نباشد، ممکن است در راه رسیدن به اهداف خود دچار مشکل شوید. سعی کنید همواره مثبتاندیشی خود را حفظ کنید.
-
استقامت و ثبات قدم را فراموش نکنید. اگر زود به نتیجهی دلخواه نرسید ممکن است دلسرد شوید، اما باید به راهی که طی میکنید ایمان داشته باشید و بدانید که سختکوشی در بلند مدت نتیجه خواهد داد.
-
بهدنبال بازخورد دریافت کردن باشید. این کار به پیشرفت شما و قرار گرفتن در مسیر صحیح کمک میکند.
-
به کشف علایق خود ادامه دهید.
-
روی خودتان سرمایهگذاری کنید و همیشه بهدنبال یادگیری باشید.
-
پس از هر موفقیت به خودتان پاداش بدهید. مهم نیست این پاداش چقدر کوچک باشد، مهم این است که انگیزهی شما را برای ادامه دادن حفظ میکند.
-
هدفگذاری جدید (اهداف کوتاه مدت) را فراموش نکنید. پس از موفقیت در هر هدف کوتاه مدت، به سراغ هدف بعدی بروید. این کار شما را در مسیر پیشرفت نگه میدارد.
نظر خود را بنویسید