آشنایی با تاریخچه بیزینس کوچینگ
در دهه 1770 میلادی، یک نویسنده آمریکایی به نام تیموتی گالوی، کتابهایی تحت عنوان سری داخلی (Inner Series) منتشر کرد که در آن مجموعهای از ایدههای تازه درباره کوچینگ و روشهای رسیدن به موفقیت در ورزش، هنر و سایر حرفهها را آورده بود. البته این ایدهها برای عملی شدن، نیازمند نظم فردی و قدرت درونی بودند. خیلی سریع، مدل گالوی در میان ورزشکاران محبوبیت خاصی پیدا کرد و حتی افراد معمولی نیز شروع به پیادهسازی آن در زندگی معمولی خود کردند.
این ایدهها به حدی سروصدا به پا کردند که تیموتی، هرروز در نقاط مختلف آمریکا، سخنرانیهای مختلف برای کسبوکارها برگزار میکرد. البته در سالهای بعدی، افراد دیگری همچون توماس لئونارد و ورنر ارهارد توانستند ایدههای گالوی را در خصوص زندگی شخصی و کسبوکار توسعه دهند. اما این جان ویتمور بود که با بهره گرفتن از ایدههای گالوی، مفصلتر درباره بیزینس کوچینگ صحبت کرد.
درباره بیزینس کوچینگ چه میدانید؟
بیزینس کوچینگ، ابزار قدرتمندی است که به کمک آن میتوانید کسبوکارتان را دچار تحول جدی کنید. درواقع یک بیزینس کوچ حرفهای به شما کمک میکند که شناخت عمیقتری نسبت به توانمندیهای خود بهدست آورده و نقاط ضعف خود را شناسایی کنید. همچنین کمک میکند که آگاهی بیشتری در خصوص اهداف بلند و کوتاه خود و کسب کارتان داشته باشید. اگرچه این مفهوم در سالیان اخیر موردتوجه مدیران و صاحبان کسبوکار قرارگرفته، اما هنوز افرادی وجود دارند که درباره بیزینس کوچینگ چیزی نمیدانند. اگر همینالان یک جستجوی ساده در گوگل انجام دهید، با سایتهای مختلفی مواجه میشوید که ادعای ایجاد تحول در کسبوکارتان را دارد، اما اکثر آنها صرفاً راهکارهایی کلی و بسیار عمومی ارائه میدهند. درواقع بهطور تخصصی با کسبوکار شما سروکار نداشته و درنتیجه، کارایی زیادی هم نخواهند داشت. هر کسبوکاری شرایط خاص خود را دارد و فرمول یکسانی برای افزایش فروش و سود آنها وجود ندارد. اما با ایجاد فرهنگ کوچینگ در محل کسبوکارتان، میتوانید میزان رشد خود و کارمندانتان را افزایش دهید.
بیزینس کوچینگ به رابطه میان مربی کسبوکار و مدیران گفته میشود که هدف آنها، توسعه و رشد کسبوکار است. یک مربی حرفهای میتواند چشماندازی پرفروغ برایتان ترسیم کند، بهطوریکه با اهداف و ارزشهای شما تناسب داشته باشد.
بیزینس کوچینگ با مشاوره تفاوت دارد!
هرگز نخواهید دید که یک مربی فوتبال به همراه شاگردانش وارد زمین شود، همین امر درباره بیزینس کوچینگ نیز صدق میکند. اما اگر بخواهیم به یکی از تفاوتهای بیزینس کوچینگ و سایر شاخههای کوچ اشارهکنیم، بیزینس کوچ باید کارنامه مناسبی درزمینه مدیریت کسبوکار داشته باشد. همچنین به شما کمک میکند که استعداد و پتانسیل خود را ارتقا بدهید و اهدافی را برای خودتان معین کنید.
یک بیزینس کوچ حرفهای در تصمیمگیریها و دوراهیهای دشوار و مهم، در کنارتان خواهد بود و تمام تلاش خود را برای موفقیت مالی شما بهکار خواهد گرفت. بیزینس کوچ برخلاف مشاورها، به مراجعین خود کمک میکنند که پاسخ سؤالات و چالشهای ایجادشده را در ذهن خود جستجو کنند. همچنین به مدران عامل کمک میکنند که:
-
به مسائل غیرضروری توجه نکنند و تمرکز خود را به مسائل مهم معطوف سازند.
-
اهداف بلندمدت و کوتاهمدت باارزش و واقعگرایانهای تعیین کنند.
-
طرحی عملیاتی و قابلدسترسی اجرا کنند.
-
به فکر ایجاد ساختارهای تازه باشند و مسئولیتپذیرتر رفتار کنند.
-
دیدگاههایشان را بررسی کرده و نسبت به شرایط موجود، اهدافشان را به چالش میکشند.
یکی دیگر از تفاوتهای موجود میان مشاور و مربی کسبوکار، این است که کار مشاور بعد از برطرف کردن یک مشکل خاص در شرکت، تمامشده و هر بخشی از شرکت، یک مشاور متخصص همان حوزه نیاز خواهد داشت.
اما کوچها رویکرد جامعتری دارند و خیلی کلیتر به موضوع نگاه میکنند.
ویژگیهای یک کوچ موفق چیست؟
همانطور که اشاره کردیم، افراد زیادی وجود دارند که بهعنوان یک کوچ موفق، درباره بیزینس کوچینگ صحبت میکنند. اما تمام این افراد قابلاعتماد نیستند و صرفاً داشتن سابقه مدیریتی، دلیلی بر متخصص بودن او نخواهد بود. بنابراین باید به 7 ویژگی کلی اشارهکنیم تا با در نظر گرفتن آنها، مربی مناسب خود را پیدا کنید:
-
از افرادی که ادعای ایجاد تغییرات سریع دارند، دوریکنید
-
کسی را پیدا کنید که او را دوست دارید و از صحبت کردن با او لذت میبرید
-
بهتر است به سراغ مربیانی بروید که توان برقراری ارتباط کلامی به یک زبان را داشته باشید
-
به دنبال افرادی باشید که به دنبال ایجاد چالش و پرسیدن سؤالات ناخوشایند باشند
-
به سراغ کسی بروید که اصول اولیه بیزینس کوچینگ را درک کرده و توانایی ارائه راهکارهای سریع و تخصصی را دارد
-
کوچ باید پاسخگوی نیازهای شما باشد و مسئولیت وظایف خود را بر عهده بگیرد
-
کوچ باید امین و قابلاعتماد باشد
چرا به بیزینس کوچینگ نیاز داریم؟
هیچ تفاوتی ندارد که کسبوکارتان با مشکلات زیادی دستوپنجه نرم میکند یا پلههای ترقی را یک پس از دیگری پشت سر میگذارد، فرقی نمیکند که تازهکار هستید یا سالها تجربه کسب کردهاید، رشد و ارتقای روزافزون کسبوکارتان با بیزینس کوچینگ تضمین شده خواهد بود. اریک اشمیت بهعنوان مدیرعامل سابق شرکت گوگل اعلام کرد که استخدام بیزینس کوچ، بهترین تصمیم حرفهای بوده که در دوران مدیریت خود اتخاذ کرده است. مطمئناً چنین تصمیمی برای یک شرکت موفق در سطح بینالمللی، نشاندهنده اهمیت بیشازحد بیزینس کوچینگ است.
متاسفانه برخی بهاشتباه تصور میکنند که بیزینس کوچینگ فقط برای کسبوکارهای ناموفق مناسب بوده و باید برای عبور از بحران، به سراغ آن بروند.
درحالیکه فضای ایجادشده توسط بیزینس کوچینگ، به صاحب کسبوکار کمک میکند تا چالشها و فرصتها را تبدیل به فرصتی برای بهبود عملکرد و رشد سازمان کند. درواقع صاحبان کسبوکار به توصیههای تخصصی نیاز دارند تا دیدگاه واقعگرایانهتری نسبت به آینده کسبوکار خود داشته باشند و راهکاری برای برطرف کردن موانع موجود پیدا کنند.
بدون شک یک بیزینس کوچ حرفهای میتواند ایرادات خاص و سیستماتیک موجود در کسبوکار را تشخیص دهد. اما واقعاً چه کسی قادر است که منتظر ارائه راهکار مناسب توسط خود شما بماند، بدون آنکه خود راهکار و ایدهای پیشنهاد دهد؟
فرآیند کوچینگ کسبوکار :
با کمک بیزینس کوچینگ، جایگاه امروز خود را خواهید شناخت و میدانید که باید برای چه جایگاهی تلاش کنید و برای رسیدن به آن، چه اقداماتی باید صورت بگیرد. بهطورکلی، فرایند بیزینس کوچینگ شامل 4 مرحله زیر میشود:
-
در گام نخست باید اهداف کسبوکار مشخص شوند.
-
در قدم بعدی باید نقاط قوت و ضعف سازمان ارزیابی شوند تا چشماندازی دقیقتری از رشد کسبوکار حاصل شود.
-
حال باید برای دستیابی به اهداف، برنامه مناسبی تدوین کنید.
-
در مرحله نهایی، باید میزان پیشرفت در مسیر دستیابی به اهداف مورد ارزیابی قرار بگیرد.
اما برای آنکه رابطه مؤثری بین دو طرف شکل بگیرد، لازم است که هر دو علاوه بر متعهد بودن، اشتیاق کافی داشته باشند و برای انجام وظایف خود، زمان صرف کنند. تنها در این صورت است که اعتماد طرف مقابل جلب شده و یک رابطه باکیفیت شکل میگیرد. از دیگر عوامل مؤثر بر این رابطه، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
-
احترام: دانش، مهارت و تجربیات کوچ و درخواست مدیران برای بهکار گرفتن آنها در جهت رشد سازمان، موجب شکلگیری احترام بین طرفین میشود.
-
اعتماد: اعتماد حاصل در دسترس بودن، پیشبینی پذیری، برقراری ارتباط و وفاداری میان دو طرف به وجود میآید.
-
شکلگیری همکاری و شراکت: کوچ و مدیران باید متوجه این موضوع باشند که شرکای حرفهای و تجاری یکدیگر نیستند.
-
انتظارات واقعگرایانه: مربی کسبوکار شمارا تشویق میکند که اهداف خود را تعیین کنید، اما این اهداف باید کاملاً واقعبینانه، قابلدسترسی و مرتبط با کسبوکارتان باشند.
-
زمان: در ابتدای برقراری روابط میان کوچ و مدیران، هرکدام زمان مشخصی را برای ملاقاتها در نظر میگیرند. بهتر است که اوایل همکاری، این دیدارها یک یا دو بار در هفته باشند اما بهمرورزمان از تعداد آنها کاسته شود.
درباره بیزینس کوچینگ و آشنایی با مزایای بیزینس کوچینگ
خلاصه کردن بیزینس کوچینگ در تعیین اهداف و رسیدن به آن، امری کاملا اشتباه است. اگر بخواهیم درباره مزایای بیزینس کوچینگ صحبت کنیم، باید موارد زیر را در نظر داشته باشید:
-
ترسیم نقشه راه موفقیت
-
انتخاب و استخدام مناسبترین افراد
-
ایجاد یک محیط ایده آل برای رشد و ارتقای کارکنان
-
شناسایی باورهای غلط و بازدارنده
-
رفع تمام موانع موجود در مسیر
-
تهیه یک برنامه استراتژیک بر اساس شرایط
-
ارتقای مهارتهای رهبری
-
رسیدن به دیدگاهی جامعتر درباره کسبوکارتان
-
پیش بردن کسبوکار براساس ارزشها و اهداف شخصی
-
پرورش کارمندانی با بازدهی بالا و عملکرد مناسب
بیزینس کوچینگ مناسب چه افرادی است؟
حال که درباره بیزینس کوچینگ اطلاعاتی بهدست آوردید، باید بدانید که این ابزار کارآمد مناسب افرادی است که از ایجاد تغییرات مثبت در زندگی و کسبوکار خود استقبال میکنند. ازجمله این افراد میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
-
مدیران عامل
-
مدیران ارشد
-
صاحبان کسبوکار
-
کارآفرینان
-
افرادی که به دنبال توسعه سازمانشان هستند
نظر خود را بنویسید