شما در پایان دهه سوم زندگی اتفاقات متنوعی را تجربه کردید. شروع دهه چهارم می تواند اوج رسیدن به هدف های بزرگ باشد. می توان گفت در سی سالگی و بالاتر برخی اتفاقات برای بسیاری از افراد اجتنابناپذیر هستند. افزایش وزن، تسلیم شدن و جایگزین کردن روزمرگی با برخی رویاها و کاهش انگیزهها برای اجرای برنامههایی که برای زندگی داریم.
اما افزایش سن نباید دلیلی برای تغییر نقشه راه و زندگی جذابی که احتمالا در سالهای نوجوانی و جوانی برای خودمان تصویر کردهایم باشد. با وجود عادات بد و الهامات منفی، باز هم میتوان به دنبال رویاها و آرزوهای خود رفت.
در ادامه به مواردی اشاره شده است که می تواند در مسیر زندگی راهنما و کمک حال شما باشد؛
۱. از دانستن همه چیز، پرهیز کنید
آموزش و پرورش مدرن همه ما را در تلهی ضرورت یادگیری همهچیز میاندازد؛ به طوری که اگر شما دبیرستان را تمام کرده باشید و حتی به دانشگاه رفته باشید معنیاش این نیست که همه چیز را میدانید. به همین ترتیب، روندی از دانستنیهای ناتمام در برابر شما قرار داده میشود که حتی میزان سختی یادگیریشان اهمیتی ندارد. اما باید آگاه باشید که شما همهچیز را نمیدانید و هیچ زمانی هم نمیتوانید همه چیز را بدانید. این نادانستهها هستند که شما را به مکاشفه و کسب تجربه ترغیب میکنند.
۲. از فعالیت در شغلی که علاقه به آن ندارید دوری کنید
فرقی نمیکند که درآمدتان از شغلی که دارید چقدر باشد و چه منافع جانبیای از آن عایدتان شود یا چند سال سابقه کار داشته باشید. اگر شغلتان را دوست ندارید، در نهایت از خودتان رضایتی نخواهید داشت. معنی این حرف این نیست که همین الان از شغل فعلیتان استعفا دهید، اما اینکه متوجه باشید در ۳۰ سالگی مشغول کاری هستید که علاقهای به انجام دادنش ندارید و تا ۴۰ سالگی عمرتان را پای آن شغل نگذارید، اهمیت ویژهای دارد. تغییر شغل یا حتی تغییر رویه شغلی اصلا چیز بدی نیست. آنچه از میزان درآمد مهمتر است، رضایت شغلی و لذتبردن از کاریست که انجام میدهید.
۳. از خانهنشینی پرهیز کنید
چه پشت میزنشین باشید، چه وقتتان را صرف تماشای تلویزیون کنید و چه خستگی را پیشه و بهانهی کمکاری کنید، هر سه باعث میشود زمان زیادی درجا بزنید. پس از ۲۰ سالگی سوختوساز بدن ما تغییراتی میکند که در صورت چاق شدن، بازگشت به وزن مناسب برایمان در ۳۰ سالگی سختتر میشود. پس خودتان را بیشتر دوست داشته باشید و از بدنتان مراقبت کنید. بهانهگیریها برای کمتر ورزش کردن کم نیستند، اما اگر نتوانید برنامهای منظم برای داشتن وزنی مناسب داشته باشید، بعد از ۳۰ سالگی بارها خود را مورد مواخذه قرار میدهید که چرا در دورانی که جوانتر بودید و کاهش وزن برایتان سادهتر بود، نسبت به خود کمتوجه بودید.
۴. رویاهای خود را از یاد نبرید
ورود به سیسالگی و پشت سر گذاشتن دهه سوم زندگی به معنی فراموش کردن رویاهای بزرگی که در سر دارید نیست. تصور عمومی این است که تنها افراد جوان میتوانند پتانسیل رویاپردازی و اجرای رویاهای خود را داشته باشند. اما واقعیت این است که بسیاری از افراد بالای ۳۰ سال هر روز در حال تغییر دنیا هستند و نقطه انگیزشی آنها رویاهایشان بوده است. برای مثال کُلنل سندرز (Colonel Sanders) وقتی ۶۰ ساله بود KFC را تاسیس کرد. استن لی (Stan Lee) خالق مالور، تازه از ۴۰ سالگی شروع به نوشتن داستانهای کمیک کرد. افزایش سن، تجربه و عقلانیت در پی دارد؛ آنچه برای دنبال کردن و به ثمر نشاندن رویاها ضروری است. در ۳۰ سالگی رویاهای خود را از یاد نبرید.
۵. تا آنجا که میشود از خانواده و دوستان خود دور نشوید
با گذشت زمان، تماس ما با خانوادهها و دوستانمان کمتر و کمتر میشود. اگر در ۳۰ سالگی هستید، پدر و مادرتان احتمالا ۵۰ تا ۶۰ ساله هستند. به یاد داشته باشید که زندگی سرانجامی دارد. یکی از بزرگترین پشیمانیهای بسیاری از افراد این است که پس از مرگ عزیزانشان متوجه میشوند وقت زیادی را با خانوادهشان سپری نکردهاند. با این پیشزمینه، توصیه اکید این است که وقت بیشتری را -پیش از آنکه دیر شود- با خانواده و دوستانتان سپری کنید. تنها مورد برای تغییر این شرایط، نزدیک ماندن به خانواده و دوستان، و تماس مداوم با آنهاست.
۶. هیچگاه فکر نکنید که بهترین سالهای عمرتان گذشته است
اگر دههی بیست زندگیتان را بیشتر دوست دارید، احتمال بیشتر اوقات را به مهمانی، خوشگذرانی و شبزندهداری گذراندهاید و حالا که در ۳۰ سالگی و بیشتر به سر میبرید، احساس میکنید تمام آن دوران خوش به سر آمده و دیگر تکرار نمیشود. اما این حس دقیقا به طرز فکر شما بستگی دارد. اگر حسرت بخورید و با خود فکر کنید که روزگار خوشی رفته و دیگر تکرار نمیشود، واقعا همینطور خواهد بود. اما در صورتی که روی لحظات تمرکز کنید و به خوشیهایی که در مسیر با آنها مواجه خواهید شد فکر کنید، میتوانید هر لحظه را با خوشی سپری کنید. پس نگاه آیندهنگرانه داشته باشید و مثبت فکر کنید.
7. خشمگین نباشید
کینه داشتن از سایرین به هیچکس جز خود شما صدمه نمیزند. احساس تنفر از کار یا یکی از دوستان جز اینکه انرژی منفی ایجاد کند و زندگی را برایتان کسالتبارتر کند، سود دیگری ندارد. ناراحتی طولانیمدت از شرایط، وضع را بهتر نمیکند و هر چه چنین حالتی طولانیمدتتر باشد، تاثیر منفی بیشتری روی شما و زندگیتان میگذارد.
شاید ناراحتی و عصبانیت طولانیمدت برای نوجوانها تاثیر زیادی بر کل زندگیشان نداشته باشد، اما وقتی به سی سالگی میرسید، باید بخشیدن و فراموش کردن را بیشتر و بهتر یاد بگیرید. در غیر این صورت همیشه فردی خواهید بود که لذت کمتری از زندگی میبرد چرا که در تلهی اتفاقات و خاطرات منفی افتاده است.
8. تا حد ممکن در یک جای خاص ساکن نمانید
اینکه بتوانید بخشی از یک جامعهی محلی شوید و ریشههای خود را در شهر یا بخشی از یک شهر عمیق کنید اصلا چیز بدی نیست. اما تفاوت زیادی بین این و عدم ترک خانه و محل کار برای مدت طولانی وجود دارد.
اینکه در تمام طول زندگی از شعاع ۵۰ کیلومتری شهری که در آن زندگی میکنید دور نشوید اصلا در کسب تجارب تازه به شما کمکی نمیکند. در مقابل، مسافرتهای تفریحی و کاری گاه و بیگاه میتواند دید بهتری نسبت به زندگی به شما بدهد. هر چه سفر طولانیتر باشد تجارب بیشتری در آن به دست میآید. تا به حال چند نفر را دیدهاید که کاملا از سفر رفتن شکایت داشته باشند؟ و چند نفر را دیدهاید که از اینکه فرصتهای مسافرتشان را از دست دادهاند، ابراز پشیمانی کردهاند؟
9. اسیر روزمرگی نشوید
وقتی جوانتر هستید، زندگی به صورت مداوم تغییر میکند اما با افزایش سن شما احتمالا یک شغل تمام وقت پیدا کردهاید و ناخودآگاه درگیر روتینهایی خطرناک شدهاید. اینکه صبحها از خواب بیدار شوید، احتمالا دوش بگیرید، به سمت محل کار بروید، هشت ساعت از روزتان را در محل کار سپری کنید، به سمت خانه برگردید، شام بخورید، تلویزیون نگاه کنید و بخوابید تا بتوانید صبح فردا این رویه را تکرار کنید.
برخی افراد تا زمان بازنشستگی و حتی بعد از آن در این تله گیر میافتند. اگر چه ایجاد ساختارهایی روتین میتواند کمککننده باشد و به شما در افزایش بازدهی کمک کند، اما تمام زندگی شما نباید در حلقهای تکراری بیفتد. سعی کنید برای خودتان چالشهای جذابی بسازید که گاهی از این روتینها دوری کنید و در کنار کسب تجارب تازه از زندگی نیز لذت بیشتری ببرید.
10. به فکر و حرف مردم کاری نداشته باشید
اگر هیچ کس نسبت به اینکه چه فکر میکنید توجهی نداشته باشد، شما نباید وقتتان را برای آنچه آنها فکر میکنند تلف کنید. این طبیعت بشر است که بخواهد نظر سایر افراد را جلب کند، اما این نباید به معنی تغییر رویه و ماهیت خودمان برای جلب توجه سایرین باشد. در دوران جوانی اگر کسی شما را زشت یا احمق خطاب کند ممکن است برای چند هفته از حرف او آزار ببینید، اما با افزایش سن، باید یاد بگیرید که افکار و حرفهای بیخود سایرین برایتان بیاهمیت باشد.
به یاد داشته باشید که هر کسی نظر خاص خود را دارد. اگر بخواهید وقت خود را برای نظر همه صرف کنید، وقتی برای اینکه در مورد عقاید و نظرات خود فکر کنید، نخواهید داشت.
---
از سی سالگی خود لذت ببرید. شما هنوز کارهای زیادی دارید که باید در مسیر پیش روی خود انجام دهید. شما میتوانید تا زمانی که بازنشسته میشویدخود را درگیر کاری کنید که دوستش ندارید، تمام رویاهای خود را فراموش کنید و در عادات بد خود غوطهور شوید یا در سی سالگی خود را در مسیر موفقیت، سلامتی و تصمیمات هوشمندانه و مفید برای ادامه راهتان قرار دهید.
تمامی اینها به خود شما بستگی دارد که بخواهید ادامه راه را چگونه و با چه کیفیت و سرعتی طی کنید. هیچ کس بیشتر از خود شما در جهتدهی به این مسیر تاثیرگذار نیست. انتخاب با شماست.
نظر خود را بنویسید