۱- ایجاد مشارکت بین اعضا
این دلیل موجب می شود که همدلی و همکاری میان اعضا بسیار ضروری شود و از طرفی اعضا به این باور جمعی برسند که موفقیت و رسیدن به هدف نهایی به تنهایی محقق نمی شود.
۲- انعطاف پذیری در اعضا
منظور از انعطاف پذیری، سازگار بودن تمامی افراد با یکدیگر است. اگر قرار بر این باشد که هر فرد اصطلاحا ساز خودش را بزند و خواستههای شخصی خود را محور امور قرار دهد، اصلا کار تیمی معنایی پیدا نمیکند. حال این فرد مدیر شرکت باشد یا یکی از اعضا تازه وارد!
۳- وجود هدف مشترک
بایستی اهداف مشترک تیم از همان ابتدای ایجاد تیم، مشخص شده و تک تک اعضا درک درستی از این اهداف داشته باشند تا بتوانند مطابق چشم انداز مشخص شده تیم فعالیت خود را آغاز کرده و نیروی خود را صرف رسیدن به آن اهداف کنند. در غیر این صورت، اکثر فعالیتهایی که توسط اعضا صورت میگیرد بیفایده خواهد بود.
۴- اعتماد میان افراد
نبود اعتماد میان افراد یک تیم، عملا امکان همکاری و تحقق هدف مشترک را امکان پذیر نخواهد کرد. در این موارد، مدیران بایستی با ظرافت و هوشمندی بسیار زیادی در تیم خود عمل کنند تا بی اعتمادی که نتیجه اتفاقاتی نظیر بیثباتی، عدم صداقت، شایعه سازی، دخالت در امور سایر اعضا و… میباشد هیچگاه بوجود نیاید.
۵- متعهد بودن به تیم و اهداف تیمی
همانطور که گفتیم تیمها با اهداف مشترک شان معنا پیدا میکنند و اگر قرار باشد که اعضا تیم، علاوه بر سهل انگاری در انجام وظایف به اهداف مشترک تیم نیز پایبند نباشند، از رشد فردی و موفقیت تیمی فاصله گرفته و آینده روشنی در شغل خود نخواهند داشت.
۶- نظم در کار تیمی
هرچند انضباط از آن دسته اصولی است که برای انجام تمام امور شخصی و یا جمعی باید به آن توجه شود اما در تیمها، حساسیت انضباط به مراتب بیشتر احساس میشود. زیرا هر فرد باید علیرغم انجام وظایف شغلی خود در زمان مقرر، بتواند انضباط در امور جمعی را نیز به خوبی رعایت کند.
۷- وجود ارتباط مؤثر میان افراد تیم
ارتباط مؤثر یکی از مهمترین و ضروریترین مهارت های نرم برای موفقیت در محیطهای کاری محسوب میشود. افراد یک تیم باید بتوانند در کنار یکدیگر روزانه ساعاتی متمادی کار کنند، ماهها بر سر یک پروژه با یکدیگر همکاری صمیمانه داشته باشند و در هنگام بروز اختلاف نظر، با استفاده از شیوههای ارتباط مثبت، همچنان صمیمت و همدلی خود را حفظ نمایند.
۸- داشتن مهارت حل مسأله
وجود تفاوتهای فردی، اختلاف نظر و بعضا بوجود آمدن چالشها و مسائل مختلف در تیم، کاملا طبیعی و معمول است. از این رو، افراد یک تیم باید ابتدا به فهم درستی از مسأله موجود دست یافته و سپس با تحلیل آن از زوایای مختلف، به راه حل نهایی و قابل قبول برسند. تمام این مراحل نیازمند یادگیری و همچنین بکارگیری مهارت حل مسأله میباشد.
9- مشارکت در تصمیمات تیم
بسیار مهم است که افراد یک تیم، بتوانند برای تیمشان تصمیم سازی کرده و آنها را اجرایی کنند. تصمیماتی که افراد خارج از تیم میگیرند به دلیل عدم اشراف کامل بر پروژه و روحیات اعضا تیم، بعضا تصمیماتی اشتباه، پر هزینه و ناکارآمد هستند.
10- توانمندی در استفاده از فناوری
استفاده از تکنولوژی و فناوریهای روز، در کاهش هزینهها، زمان و انرژی افراد تیم بسیار مؤثر است. از این رو افراد یک تیم باید به طور منظم فرصتی را برای یادگیری نرم افزارهای جدید و افزایش دانش خود در زمینه فناوریهای روز، اختصاص دهند.
نظر خود را بنویسید